منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
  • پریز تایمر دار دیجیتال

  • تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زندگی اسلامی و آدرس hayattayebe.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





  • پایگاه جامع عاشورا
  • ابزار و قالب وبلاگ
پیوندهای روزانه
نویسندگان
درباره

به وبلاگ من خوش آمدید
جستجو
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






3275_sunnah.jpgمی‌خواست از خونه بره بیرون. بهش گفتم: وقتی برمی‌گردی، بی زحمت یه خورده کاهو و سبزی بخر.
گفت: من سرم خیلی شلوغه، می‌ترسم یادم بره. روی یک تیکه کاغذ هرچی می‌خواهی بنویس بهم بده.
همان موقع داشت جیب لباسشو خالی می‌کرد. یک دفترچه یادداشت و یک خودکار درآورد گذاشت زمین.
خودکار و کاغذها را  برداشتم تا چیزهایی را که لازم داشتم، برایش بنویسم.

یکه دفعه بهم گفت:ننویسی‌ها!
خیلی جا خوردم. نگاهش که کردم، به نظرم کمی عصبانی شده بود! گفتم: مگه چی شده؟
گفت: اون خودکاری که دستته، مال بیت الماله...
گفتم: من که نمی‌خوام باهاش کتاب بنویسم! دو سه تا کلمه بیشتر نیست.
گفت: نه! حتی یک کلمه.





3465_sunnah.jpgصبح‌ها قبل از این که به سر کارش برود، قرآن می‌خواند. یک روز قرآنش را خواند و ...
 

صبح‌ها قبل از این که به سر کارش برود، قرآن می‌خواند. یک روز قرآنش را خواند و لباس‌هایش را پوشید تا به محل کارش برود.
گفتم: «نمی‌خواهید صبحانه بخورید؟»
 جواب داد: «وقت ندارم، دیر شده است.»

گفتم: «خوب شما قرآنتان را می‌توانید در محل کارتان بخوانید و آن وقتی را که برای خواندن قرآن می‌گذارید، صبحانه‌تان را بخورید.»
ایشان در جواب حرفم گفتند: «صبحانه غذای جسم است ولی قرآن غذای روح است»

 و به محل کارشان رفتند.